حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهایThe recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.
I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.
I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.
Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.
The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.
By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?
You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.
My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.
I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.
Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?
Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?
I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.
Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.
Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.
Seyyed Ali Khamenei
غذای
فوق العاده #مقوی که در اصفهان برای خانمهایی که تازه #زایمان کرده اند
تهیه میشود و همچنین برای بیمارانی که از کمردرد رنج میبرند توصیه میشود.
مواد اصلی آن نوعی خرما به نام خرما "خرک" و نارگیل است و به دلیل وجود این دو ماده مغذی و مفید، خواص بسیاری داشته و بسیار نیروبخش است.
به میوهٔ نرسیده خرما، «خارَک» یا «خرک» یا کنگ (و در زبان عربی، «حبابوک») گفته میشود. خرمای خرک (خارک) گرچه شیرینی رطب و خرما را ندارد، اما به سبب داشتن املاح بالا، ارزش غذایی و دارویی و درمانی بسیاری دارد.
هسته خرمای نرسیده را جدا کرده و نخ را از میان آن نخ رد کرده و به همان صورت خشک میکنند. ( تصویر زیر )
شیوه سنتی پخت این غذا واقعا چرب و شیرین بوده و کمتر کسی میتواند مقدار مناسبی از آن را بدون دلزدگی نوش جان کند.
ولی روشی در ادامه برایتان توضیح خواهم داد، بسیار آسان بوده و خاطره خوبی از خوردن آن در ذهن شما به جای خواهد گذاشت.
روش تهیه:
خرما و نارگیل را تقریباً به نسبت مساوی داخل ظرف ریخته و روی آن را مقداری آب بریزید تا نرم شود. ( دقت کنید، خرما و نارگیل هر دو به حالتهای خیلی خشک و نسبتا خشک در بازار هست و به همین دلیل به راحتی نمیتوان یک زمان ثابت برای خیس خوردن آن در نظر گرفت. ( در حدی خیس کنید که کمی نرم شود ولی خیس و آبکی و له نشود! ) - من نارگیل را حدود یک ربع و خرما را حدود 5 دقیقه خیس میکنم.
سپس هر دو را از به وسیله چرخ گوشت، چرخ کنید تا به شکل تصویر زیر در آید.
به اندازه 4 قاشق غذاخوری سر پر، آرد برنج داخل قابلمه ریخته و تفت دهید در حدی که بوی خامی آرد گرفته شده و تغییر رنگ ندهد.
سپس خرما و نارگیل را اضافه کنید ( به اندازه یک کاسه ماست خوری سر پر )
باز کمی تفت دهید.
به اندازه 2 قاشق غذاخوری سر پر، کره یا روغن حیوانی اضافه کنید. ( اگر چرب تر دوست دارید بیشتر بریزید )
سپس کم کم آب اضافه کرده و همزمان هم بزنید تا مایه داخل قابلمه بریده نشود.
مرتب هم بزنید تا به جوش آید.
در حین هم زدن، شکر و زعفران را نیز اضافه کنید.
میزان شکر، بسته به ذائقه خودتان دارد. ( من معمولاً برای این مقدار مواد، نصف لیوان شکر اضافه میکنم )
زعفران نیز به سلیقه و خواست خودتان بستگی دارد، هر چه بیشتر بریزید خوشرنگ تر و خوش عطرتر میشود.
در صورت تمایل میتوانید زیره نیز اضافه کنید تا طبع آن گرم تر شده و از خواص زیره نیز بهره مند شوید.
بگذارید کمی روی حرارت بماند تا به غلظت برسد و به اصطلاح جا بیفتد.
نوش جان
( واقعا خوشمزه س جدای از خواص فراوانش )
بفرمایید گداخته:
آموزش اختصاصی مامی سایت
ارائه دهنده: خانم راضیه پورشعبان
وب سایت مرکز اصفهان: گداخته یکی از غذاهای محلی روستای جرقویهء اصفهان است، که مادر عروس، صبح عروسی برای خانواده داماد می پزد و برای آنها می برد. خرما، گردو، پسته، خرما خرک، بادام، پورد نارگیل و ... را کاملا له کرده و می گذارند تا با شعله کم بپزد وقتی کاملا جا افتاد رنگ قهوه ای بسیار زیبا پیدا می کند. این غذا یک معجون کامل است که صبح عروسی به عروس و داماد می دهند. از این غذا به خانواده داماد هم میدهند و بواسطه این غذا به خانواده داماد می فهمانند که برای خانواده عروس بسیار محترم و باارزش هستند و سلامتی خانواده داماد برای خانواده عروس مهم است.
حلوای نشاسته مربوط به آذرشهر، شهری در ۵۴ کیلومتری جنوب غرب تبریز
است. این #حلوا همیشه برای من یادآور سفره های افطاری مادربزرگم بوده و هر
سال زحمت تهیه اش رو خاله عزیزم میکشن و ما هم نوش جان میکنیم. امسال دست
به کار شدم تا برای مامی سایت و شما دوستان عزیز هم که شده یکبار این حلوا
رو با نظارت ایشون تهیه کنم.
الحق که برای نسل امروز کار طاقت فرسایی ست. از این به بعد هم قول میدم هر وقت سر سفره افطار مادربزرگ دیدم، به دید یک گنج نگاهش کنم.
چون فقط یک حلوا نیست، یک حلوای خوشمزه و خوش عطره که باید حدود 3-4 ساعت به پاش بایستی. ( کنار اجاق تو این گرما
) و مدام هم بزنی!
ولی خب خوشمزه است و برای من یادآور طعم کودکیست. پس میارزید.
خب بریم سراغ طرز تهیه اش، پیمانه ای که من برداشتم، از این استکانهای کمر باریک چای هست، شما میتونید هر پیمانه ای که دوست دارید، بسته به مقدار حلوایی که میخواهید بردارید. پیمانه رو به دلخواه گفتم، چون اینجا بیشتر نسبتها برای ما مهم هست. همونطور که در مواد لازم می بینید، نسبتها؛ نشاسته 1 - شکر 1 - گلاب 1 - آب 4 - روغن محلی یا کره به ازای هر پیمانه استاندارد 2 قاشق غذاخوری زعفران
مواد لازم:
طرز تهیه:
نشاسته را داخل تابه تفلون گودی بریزید و 4
استکان آب سرد به آن اضافه کرده و هم بزنید تا نشاسته داخل آب حل شود و
سپس روی حرارت ملایم بگذارید و مدام هم بزنید. ( حتی یک لحظه هم غافل
نشوید!
) وقتی مایه کمی گرم شد و شروع به جوشیدن کرد، شکر را اضافه کنید و باز
مدام هم بزنید! هم بزنید تا کمی غلیظ شود سپس گلاب را اضافه کنید و هم
بزنید تا حالت بی رنگ شدن مایه را ببینید. یعنی رنگ سفید نشاسته کاملاً از
بین رفته و شروع به بی رنگ شدن میکند. در این مرحله زعفران و در صورت
دلخواه کمی هل اضافه کنید ( در دستور اصلی هل ندارد )
مدام هم بزیند تا کاملاً غلیظ شود. وقتی به غلظت حلوای معمولی رسید، کره یا روغن محلی را اضافه کنید و باز هم، هم بزنید تا غلیظ تر شده و مانند حلوای آرد گندم از قابلمه جدا شده و جمع شود.
در این مرحله حلوا را از روی حرارت بردارید و کنار بگذارید تا کمی سرد شده و آب از دست دهد. ( حدود 45 دقیقه تا یک ساعت زمان برای سرد شدن حلوا کافیست! )
بعد از یک ساعت حلوا را دوباره روی حرارت بگذارید و هم بزنید تا از حالت خمیری دربیاید. ( این مرحله کمی طول میکشه، و بیشتر سلیقه ای هست. بعضی ها حلوا رو سفت تر و استخونی تر دوست دارند که بیشتر روی حرارت میذارن و بعضی هم کمتر ) در کل بافت آن باید چیزی شبیه به پاستیل نرم باشد. ( مثل پاستیل کشدار نیست! )
بعد از اینکه به بافت دلخواه رسیدید، بگذارید کاملاً سرد شده و بعد سرو کنید.
این حلوا در ظرف در بسته به مدت یک هفته تا 10 روز قابل نگهداری است. اگر برای طولانی مدت در معرض هوا قرار بگیرد، خشک میشود. پس اگر قصد نگهداری آن را دارید، حتماً داخل ظرف دربسته و در یخچال قرار دهید.
نوش جان!
مطلب اختصاصی مامی سایت
ارائه دهنده: مریم محمدی
به نقل از مامی سایت
من خودم عاشق پیراشکی هستم ولی هیچ وقت پیراشکی از بیرون نخریدم و نمیخرم. یعنی در واقع خیلی چیزا رو از بیرون نمیخرم و خودم تو خونه درست میکنم.
فکر کنین پیراشکی که از بیرون میخریم چند بار در هفته روغنش عوض میشه؟؟؟ دلیل خوشمزگیش رو هم که همه میدونیم دیگه.
مواد لازم ۱۱ عدد پیراشکی (۴ تا بزرگ٬ ۵ تا متوسط٬ یکی هم رینگی)
مایه خمیر ۲/۱ قاشق غذاخوری
آب ولرم۲/۱ لیوان
روغن ۴/۱ لیوان
شکر برای مایه خمیر ۲/۱ قاشق غذا خوری
شکر برای خود خمیر ۲/۱ قاشق غذا خوری
آرد مقداری که خمیر به دست نچسبد
طرز تهیه:
اول بگم که این خمیر ما تخم مرغ نداره و من هم با تخم مرغ هم بی تخم مرغشو درست کردم و باید اعتراف کنم این خمیر واقعا یه چیز دیگست و هیچ وقت با تخم مرغشو دوست نداشتم (مزه املت میده) جدای از مزش موقع سرخ کردن روغن کف میکنه و نمیزاره ببینیم پیراشکیمون چه اتفاقی داره براش میفته در حالی که این خمیر حتی یک حباب هم کف نمیکنه.
ابتدا مایه خمیر و آب و شکر را با هم مخلوط در جای معتدلی به مدت ۱۰ دقیقه نگهداری کنید.
( اگه از سالم بودن مایه خمیر اطمینان دارین نیازی به مرحله بالا نیست و همه را با هم مخلوط کنین.)
روغن و آب و شکر رو خوب مخلو.ط میکنیم٬
مخلوط مایه خمیر را اضافه و همه را با هم مخلوط میکنیم.
فقط مواظب باشین زیاد هم نزنین که مایه خمیر به اصطلاح نمیره. (مایه خمیر موجود زنده ای هست که در اثر مخلوط کردن زیاد میمیره)
حالا آرد رو کم کم اضافه میکنیم تا خمیر لطیف و نچسبی به دست بیاد. فقط مواظب باشین گول نخورین و خیلی آرد نریزین که سفت بشه.
خمیر خیلی لطیفی باید بدست بیاد تقریبا ۵/۱ لیوان آرد لازم داره البته جنس آردها با هم فرق دارن.
دستتون رو بشورین که اگه از قبل خمیری به دستتون چسبیده باشه باعث نشه فکر کنین خمیر هنوز آرد لازم داره.
خمیر که خوب نچسب و لطیف شد٬ ظرف مورد نظرتون رو چرب کنین و خمیر رو بزارین و روی خمیر رو هم چرب کنین که لایه نگیره.
۵/۱ تا ۲ ساعت بزارین جای معتدل تا خمیر ور بیاد.
بعد از ۵/۱ ساعت:
حالا با دست آروم از بغل خمیر رو جمع میکنیم ابه اصطلاح خلل و فرج خمیر گرفته بشه. به این شکل:
کمی از خمیر رو برداشته به قطر ۱تا ۵/۱ سانت باز میکنیم و شروع میکنیم به قالب زدن.
حالا میزاریم ۱۵-۱۰ دقیقه ای دوباره استراحت کنه بازم جای ولرم.
ببنین بعد از ۱۰ دقیقه تقریبا چه پفی میکنه دوباره:
حالا شروع میکنیم به سرخ کردن.
فوق العاده خمیر لطیفی هست و صد البته یه مزیتی که داره اینه که هیچ روغن اضافی ای استفاده نمیشه همون مقداری که اول میریزین همون کافیه ولی روغن رو مقداری بریزین که نصف پیراشکی رو بپوشونه و البته با توجه به اینکه روغن از بغلاش بریزین روی پیراشکی.
روغن رو داغ میکنیم. اینجا نکته داره به این صورت که: روغن اگه زیرش کم باشه خوب سرخ میشن و داخلش هم خوب پخته میشه ولی دیگه پیراشکیمون پف نمیکنه. اگه زیرش زیاد باشه سریع پف میکنه و اطرافش سرخ میشه ولی داخلش خمیر میمونه. اگه متوسط باشه هم داخلش میپزه هم اطرافش طلایی میشه.
پس بعد از اینکه روغنتون داغ شد شعلتون رو تنظیم کنین و یک دونه یک دونه بزارین تو ظرف و سرخ کنین. حتما از بغلای ظرفتون شروع کنین روغن روی پیراشکی بریزین تا به پفش کمک کنه.
بعد با کرم توشو پر میکنیم.
از سایت شیرینکده بانو
رنگ موهای شیمیایی حاوی مواد بسیار خطرناک شیمیایی هستند که عامل سرطانهای
خون می باشند. از طرفی پوست سر از پرخون ترین بافتهای بدن هست و هرچه روی
آن قرار بگیرد به راحتی و به سرعت جذب خون و در سراسر بدن منتشر می شود.
رنگ مو را نیز در پس سر با حجم زیاد و مدت زمان طولانی می گذارند و شرایط را برای جذب کامل این بمب شیمیایی مهیا می کنند.
ما
پیشنهاد می کنیم از رنگ موهای طبیعی استفاده کنید یا حداقل بین بد و بدتر
در صورتی که می خواهید از رنگ شیمیایی استفاده بکنید برای کاهش اثر مخرب
این بمب شیمیایی، این مواد رنگی را به پوست سر تماس ندهید و روی مو بگذارید
که بافتش سرد و خشک هست و قدرت جذب زیادی ندارد ولی رنگ می گیرید.برگرفته از سایت دکترروازاده
حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی با اشاره به خاطره ای از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا گفت:یک شب به دیدار یک خانواده ی شهید رفتیم که دو فرزندش را تقدیم انقلاب کرده بود این قضیه مربوط به سال های گذشته است چون ارتباط و ارادت من به ایشان مربوط به خیلی وقت پیش است.
وی ادامه داد: این خانه در خیابان پیروزی قرار داشت رهبر انقلاب طبق عادت همیشگی که پدر و مادر شهید را کنار خود می نشاندند و اگر از شهید فرزندی به یادگار مانده بود او را مورد مهر و نوازش خود قرار می دادند و از خانواده ی شهید عکس او را می خواستند و در مورد شهید از خانوادهاش سوال می کردند، از مادر شهید پرسیدند که آیا تا به حال فرزندان شهیدت را در عالم رویا دیده ای؟
رئیس دفتر مقام معظم رهبری افزود: این مادر شهید این طور پاسخ داد که فرزند اولم در ارتش خدمت می کرد و در جنگ به شهادت رسید به همین خاطر از بنیاد شهید به من اطلاع دادند که می توانم از سهمیه ی خانواده ی شهدا به حج بروم و من آرزوی این را داشتم، بعد از به جا آوردن مناسک حج در روز آخر در فرصتی که منتظر اتوبوس برای رفتن به جده بودم به ناگهان دیدم که خانمی وارد اتاق شد و گفت وقتی به ایران برگردی فرزند دومت هم شهید شده، سریع به بازار برو و در این فرصت کم یک برد یمانی بخر، طوافش بده و آن را برای کفن فرزندت ببر.
وی تصریح کرد: مادر شهید در ادامه گفت که من گفتم که پولی برایم باقی نمانده اما آن خانم به سجاده اشاره کرد و گفت در زیر آن سجاده پول داری، زیر سجاده را که نگاه کردم یک پنجاه ریالی نو دیدم سریع به بازار رفتم و برد را خریداری کردم و با آب زمزم شستشو دادم و به دیوار کعبه متبرکش کردم وقتی به ایران برگشتم در فرودگاه مهرآباد مرا صدا زدند و متوجه شدم جنازه ی فرزندم در ستاد معراج آماده است.
حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی ادامه داد: این مادر شهید بیان کرد که بعد از آن خواب فرزند دومم را دیدم وقتی از او جایش را پرسیدم او گفت در آسمان چهارم در خدمت حضرت عیسی مسیح هستیم تا در زمان قیام حضرت مهدی(عج) به خدمت ایشان برسیم؛ از او جای برادرش را پرسیدم گفت او را می بینم ولی اینجا نیست.
بچه
ها ممکن است به احمقانه ترین دلایلی که واقعاً غیرمنطقی به نظر می رسند با
هم دعوا کنند””دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خنده دار باشد””اما به
نظر بچه ها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با همدیگر است. خواهر و
برادرها ممکن است به خاطر ظاهری ترین مسائل با هم دعوا کنند: مثل اینکه کجا
بنشینند، کی به کی دست می زنه، پدر کدامیک را بیشتر دوست داره... به
نظرتان آشنا می رسد؟ بله چون دعوای بچه ها رفتاری است که بخشی از بزرگ شدن
آنهاست.
دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. دعوای بین خواهر و برادرها به اندازه تغییر فصول سال طبیعی است. برخلاف آنچه بیشتر والدین تصور می کنند، دعوای میان فرزندان نشان دهنده سلامت روانی در خانواده است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری داردکه با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد و با درگیری هایی روبرو می شود که باید سعی کند آنها را حل کند. والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند...
اما در بعضی مواقع این مسأله طبیعی و سازنده تبدیل به مشکل می شود و نمی توانیم از عهده آن بر بیاییم. برای کنترل اوضاع در این طور مواقع و به حداقل رساندن دعوای بچه ها ، به کاربردن هشت روش می تواند کارساز باشد.
بچه ها از شما یاد می گیرند که چطور اختلافشان را با هم حل کنند. اگر این کار را به آنها آموزش نداده اید، انتظار نداشته باشید بلد باشند به خوبی از عهده این کار بربیایند.
دعوای بچه ها را نادیده بگیرید: البته این توصیه باید با این احتیاط همراه باشد که در دعوای آنها با هیچ آسیبی (جسمی، احساسی یا فکری) همراه نباشد. در این موارد حتماً باید مداخله کنید. اما بیشتر دعواهای بچه ها فقط کل کل و مشاجره عادی است و مداخله والدین فقط حل کردن مشکل توسط خود بچه ها و آشتی کردنشان را کندتر می کند. خیلی وقت ها دعوا کردن راهی برای بچه ها برای جلب توجه است و برای بعضی از آنها، توجه منفی از توجه نکردن بهتر است. اگر والدین دعوای آنها را نادیده بگیرند و اجازه ندهند آن به مرکز خانه تبدیل شود، آنها دیگر دلیلی برای دعوا کردن نخواهند داشت. مادری بود که یکی از اتاق های خانه را اتاق دعوا نامیده بود و هروقت بچه ها می خواستند دعوا کنند او از آنها می خواست که به آن اتاق بروند و تازمانیکه مشکلشان را حل نکرده اند از اتاق بیرون نیایند. تنها دلیلش هم این بود که دوست نداشت سروصدا و مشاجره بشنود.
در برخورد با رفتارها و دعوای بچه ها، حفظ برابری دو طرف ضروری است: یکی از دام هایی که ممکن است والدین در آن گرفتار شوند این است که تلاش کنند بفهمند چه کسی دعوا را شروع کرده است، و کی چه گفته است و بعد چه چیز باعث بدتر شدن دعوا شده است. جانب گیری کردن یا تعیین مجازات های متفاوت زمینه را برای برچسب قربانی و قلدر زدن فراهم می کند. در اکثر موارد، مجازات بچه ها باید یکسان باشد: بدون هیچ استثنا. هدف باید این باشد که میل به برد و باخت را در دعواهای بچه ها از بین ببرید.
به بچه ها راه هایی آموزش دهید که با آرامش و همکاری برای مشکلاتشان راه حل پیدا کنند: حتی بچه های خیلی کوچک مسائل ابتدایی عدالت و جنگ نکردن را درک می کنند. درمورد دعوا کردن و راه های دیگر برای حل مشکلات با فرزندانتان صحبت کنید. همیشه قوانینی برای کارهایی که برای حل مشکلاتشان می توانند بکنند و نمی توانند بکنند تعیین کنید (مثلاً داد کشیدن، گریه کردن، زد و خورد). از آنها بخواهید ایده های خود را مطرح کنند و بعد امتحانشان کنند. ممکن است از راهکارهایی که پیشنهاد می کنند متعجب شوید ولی آنها خودشان خوب می دانند که چه چیزی برایشان موثرتر است. بچه های یک خانواده همیشه سر اینکه شب چه فیلمی تماشا کنند دعوا داشتند. والدین گفتند که دخالتی در این قضیه نمی کنند اما هر فیلمی که هر دو بچه ها تمایلی به دیدن آن نداشتند را در لیست "ندیدنی ها" قرار می دادند. اگر بچه ها همه فیلم هایی که پیشنهاد می شد را رد می کردند، آنوقت آن شب بدون دیدن فیلم باید می خوابیدند. بعد از اینکه این اتفاق یکبار افتاد، خواهر و برادر تمایل بیشتری برای توافق کردن سر یک فیلم پیدا کردند.
وقتی بچه ها با هم کنار می آیند، آنها را تشویق کنید. تحسین و تمجید کمک بسیار زیادی به ایجاد رفتارهای مثبت در بچه ها دارد. رمز کار این است که دعوای آنها را نادیده گرفته و وقتی درست رفتار می کنند به آنها توجه کنید. بچه ها خیلی زود متوجه این موضوع می شوند.
الگوی خوبی باشید: وقتی خودتان مدام با هم دعوا کنید، نمی توانید انتظار داشته باشید که بچه هایتان اصلاً با هم دعوا نکرده و خوشرفتاری کنند. والدین باید الگوی بچه ها در طریقه برخورد و رفتار با هم باشند.
در زمان های فشار هم آرامش خود را حفظ کنید: بچه ها با دقت می بینند که والدینشان چطور در زمان عصبانیت، مخالفت با چیزی یا بررسی مشکلات رفتار می کنند. در زمان هایی که تحت فشار هستید هم خوددار باشید و خونسردیتان را حفظ کنید تا الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید.
اگر بچه ها اینقدری بزرگ هستند که درک کنند، می توانید با آنها درمورد احساسی که در زمان عصبانیت در بعضی موقعیت ها دارند با آنها حرف بزنید. از بچه ها بخواهید که نمایشی بازی کنند که مثلاً عصبانی هستند و از آنها بخواهید ببینند به جز دعوا کردن و داد کشیدن چه رفتارهای دیگری می توانند از خود نشان دهند.
بچه ها به دلایل مختلفی با هم دعوا می کنند و واکنش والدین به آنها در زمانیکه باید مداخله کنند به شکل دادن وضعیت دعوا کردن آنها در آینده کمک می کند: اگر والدین داد بزنند، دست پاچه شوند یا عصبانی شوند و از الفاظ زشت استفاده کنند، نتیجه این خواهد شد که آن رفتار آزاردهنده در دعواهای بچه ها دوباره تکرار خواهد شد.
سعی کنید موقعیت های دعوا کردن را از بین برده یا به حداقل برسانید: همه دلایل دعوا کردن بچه ها را پیدا کنید و تلاش کنید آن دلایل را از میان بردارید. اگر هر شب سر اینکه چه کسی روی چه صندلی بنشیند دعوا می کنند، سعی کنید برای آنها سر میز جا مشخص کنید و بعد اگر لازم بود به صورت چرخشی جایشان را عوض کنید. آیا سر رنگ چیزهای مختلف دعوا می کنند؟ برای آنها رنگ ها ی مشابه بخرید. اگر سر اندازه تکه پیتزا یا دسری که به آنها داده اید این دعوا دارند، قانون بگذارید که کسی که به تکه کردن غذا کمک می کند می تواند خودش تکه موردعلاقه خودش را انتخاب کند.
باید بدانید که چه زمان فرزندانتان در بدترین حالت خود هستند، مثلاً کی خسته یا گرسنه هستند یا روز بدی را پشت سر گذاشته اند، و تا جایی که ممکن است موقعیت دعوای آنها را از بین ببرید. بچه ها باید بدانند که آنها را به یک اندازه دوست دارید و صرفنظر از رفتارشان، به یک اندازه خاص هستند. گاهی اوقات یک آغوش و یک بوسه تنها چیزی است که فرزندتان به آن نیاز دارد.
برگرفته از سایت مهارتکده اندیشه وخلاقیت
فرآوری: نسرین صفری
دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی،
به شش روایت از حضرات بهجت، شبیری زنجانی،
مصطفی خمینی و فرزند مرحوم نخودکی
شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی
از زبان پدر بزرگوارشان این*گونه نقل می*شود که :
در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می*شوند.
امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می*گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می*گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می*آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می*آید و می*گوید چه کار دارید؟امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه*السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می*دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می*بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی*توانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی*توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می*دهم و آن این که:بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می*خوانی.و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می*گویی. 34 الله اکبر 33 الحمد الله 33 سبحان الله 1 لااله الا الله و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد ... » را می*خوانی.و بعد سه بار صلوات می*گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمدو بعد سه بار آیه مبارکه:وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می*کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می*دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می*کند، خداوند فرمان خود را به انجام می*رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه*ای قرار داده است.)
کد خبر:166763 -
در محضر استاد اخلاقمان نکاتی را گرفتم که دانستنش برای شما خالی از فایده نخواهد بود ان شاالله...
قال رسول الله(ص):۵ شنبه اول و ۵ شنبه آخر و چهارشنبه وسط ماه را روزه بگیرید چراکه خداوند در این روزها بر امتهای گذشته عذاب را نازل می کرد .
یکی از علما در حرم امام رضا(ع) همه را بجز معدودی با چهره ی حیوان می بیند خطاب به حضرت می گوید: آقا جان چرا این افراد را دعوت کردید؟ ناگاه دست ولایت امام رضا را می بیند که برسرهمه زائران کشیده می شود و همه ی آنها به هیبت انسان در می آیند و این از برکات زیارت حضوری است.
اولین پیامبری که به بهشت وارد می شود پیامبر اکرم و آخرین آنها حضرت سلیمان است چرا که باید جوابگوی تمام اموال خود باشد.
حتی نیت ها هم در محشر هویت پیدا می کند.
اولین شرط برای غلبه بر شیطان حفظ خیال است ٬ باید از اینکه فکر گناه به سرتان بیفتد پرهیز کنید .
کسانیکه نمازشان قضا می شود ٬ دروغ می گویند و غیبت می کنند هرگز نمی توانند برنفس خود غلبه کنند یادتان باشد نفس از شیطان خطرناکتراست.
اولین عروسی در عالم بالا٬ عروسی حضرت عیسی است .
وقتی مرگ سررسید "ارحم الراحمین"بودن خداوند تمام می شود و می شود"الله واحد القهار"
خدا بعضی را با فقر و بعضی را با ثروت در سر دین نگه می دارد.
انسانی که عزم به ترک گناه نداشته باشد در محشر حیوان ظاهر می شود و کسی که حیوان ظاهر شود مورد شفاعت پیامبر قرار نمی گیرد و گوش دادن به موسیقی عزم را از انسان می گیرد.
و من الله توفیق